26 فرهنگ

نوشاندن

/nušāndan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

آب یا نوشابه به کسی خوراندن: ◻︎ ای نور چشم من سخنی هست و گوش کن / چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن (حافظ: ۷۹۶).