26 فرهنگ

ترجمه مقاله

نفاط

/naffāt/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کسی که به‌وسیلۀ منجنیق گوی‌های مشتعل آغشته‌به‌نفت را به‌سوی دشمن پرتاب می‌کرد؛ نفت‌انداز: ◻︎ نفاط برق روشن و تندرْش طبل‌زن / دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب (رودکی: ۴۹۲).