26 فرهنگ

نشل

/našal/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. = نشلیدن
۲. = نشیمن
۳. [قدیمی] آویختگی و پیوستگی چیزی به چیزی.
۴. (اسم) قلاب ماهیگیری.