ناگزرد/nāgozerd/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهناگزیر؛ ناچار؛ ضروری: ◻︎ باد همچون آسمان و آفتاب / در نظام کل وجودش ناگزرد (انوری: ۱۳۰).