26 فرهنگ

ناگزرد

/nāgozerd/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

ناگزیر؛ ناچار؛ ضروری: ◻︎ باد همچون آسمان و آفتاب / در نظام کل وجودش ناگزرد (انوری: ۱۳۰).