ناک
/nāk/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [عامیانه] فقیر.
۲. [قدیمی] آلوده؛ آغشته؛ مغشوش؛ غشدار.
۳. (اسم) [قدیمی] مشک مغشوش: ◻︎ چه ژاژ طیان نزدیک تو چه این سخنان / چه مشک خالص پیش دماغ خشک چه ناک (جمالالدینعبدالرزاق: ۲۲۹).
۲. [قدیمی] آلوده؛ آغشته؛ مغشوش؛ غشدار.
۳. (اسم) [قدیمی] مشک مغشوش: ◻︎ چه ژاژ طیان نزدیک تو چه این سخنان / چه مشک خالص پیش دماغ خشک چه ناک (جمالالدینعبدالرزاق: ۲۲۹).