نافرهخته/nāfarhexte/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیادب؛ بدخو: ◻︎ زشت و نافرهخته و نابخردی / آدمیرویی و در باطن ددی (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۲۰).۲. وحشی؛ بیتربیت.