26 فرهنگ

نازورمند

/nāzurmand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کم‌زور؛ بی‌زور؛ ناتوان: ◻︎ سگ کیست روباه نازورمند / که شیر ژیان را رسانَد گزند (نظامی۵: ۸۲۴).