ناردانگ
/nārdang/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. ‹ناردان› دانۀ انار.
۲. آب انار.
۳. شربت انار: ◻︎ آنچه شیرین است او شد ناردانگ / وآنکه پوسیدهست نبوَد غیر بانگ (مولوی: ۶۳).
۲. آب انار.
۳. شربت انار: ◻︎ آنچه شیرین است او شد ناردانگ / وآنکه پوسیدهست نبوَد غیر بانگ (مولوی: ۶۳).