نابیوسان/nābiyusān/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهناگاه؛ ناگهان: ◻︎ برآمد یکی نابیوسان نبرد / که دریا همه خون شد و دشت گرد (اسدی: ۱۷۰).