مولوی
/mo[w]lavi/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. مربوط به ولایت.
۲. (اسم) (تصوف) = مولویه
۳. (اسم) (تصوف) عنوان شیخهای متصوفه و علمای روحانی.
۴. (اسم) [قدیمی] نوعی کلاه دراز یا عمامۀ کوچک: ◻︎ ساقی مگر وظیفهٴ حافظ زیاده داد / کآشفته گشت طره و دستار مولوی (حافظ: ۹۷۰).
۲. (اسم) (تصوف) = مولویه
۳. (اسم) (تصوف) عنوان شیخهای متصوفه و علمای روحانی.
۴. (اسم) [قدیمی] نوعی کلاه دراز یا عمامۀ کوچک: ◻︎ ساقی مگر وظیفهٴ حافظ زیاده داد / کآشفته گشت طره و دستار مولوی (حافظ: ۹۷۰).