26 فرهنگ

ترجمه مقاله

موزون

/mo[w]zun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. وزن‌شده؛ دارای وزن؛ سنجیده‌شده.
۲. متناسب.
۳. دارای تناسب اندام یا حرکات متناسب: ( علی‌الخصوص کسی را که طبع موزون است / چگونه دوست ندارد شمایل «موزون» (سعدی۲: ۵۴۲).