26 فرهنگ

مقاطعه

/moqāte'e/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. از هم بریدن و جدا شدن؛ ترک مراوده و مکاتبه کردن.
۲. برعهده گرفتن کاری معین با مزد مشخص؛ پیمانکاری.