مقاطعه/moqāte'e/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. از هم بریدن و جدا شدن؛ ترک مراوده و مکاتبه کردن.۲. برعهده گرفتن کاری معین با مزد مشخص؛ پیمانکاری.