26 فرهنگ

ترجمه مقاله

مذبوح

/mazbuh/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. گلوبریده‌شده؛ سربریده.
۲. (صفت) [مجاز] با تلاش زیاد و بی‌فایده.