مدار
/madār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. مسیر دور زدن و گردش.
۲. (برق) مسیر کامل جریان برق، شامل سیم، خازن، کلید، و امثال آن.
۳. (نجوم) مسیری که سیارات و اجرام آسمانی طبق آن به دور یک یا چند جرم دیگر در حرکت باشند.
۴. (جغرافیا) هریک از دایرههای فرضی که به موازات خط استوا رسم شده است و هرچه به قطب نزدیکتر شوند کوچکتر میگردند.
۵. آنچه یا آنکه بر گِردَش میگردند.
۶. (اسم مصدر) [قدیمی] جریان.
〈 مدار رٲسالجدی: (جغرافیا، نجوم) = رٲسالجدی
〈 مدار رٲسالسرطان: (جغرافیا، نجوم) = رٲسالسرطان
۲. (برق) مسیر کامل جریان برق، شامل سیم، خازن، کلید، و امثال آن.
۳. (نجوم) مسیری که سیارات و اجرام آسمانی طبق آن به دور یک یا چند جرم دیگر در حرکت باشند.
۴. (جغرافیا) هریک از دایرههای فرضی که به موازات خط استوا رسم شده است و هرچه به قطب نزدیکتر شوند کوچکتر میگردند.
۵. آنچه یا آنکه بر گِردَش میگردند.
۶. (اسم مصدر) [قدیمی] جریان.
〈 مدار رٲسالجدی: (جغرافیا، نجوم) = رٲسالجدی
〈 مدار رٲسالسرطان: (جغرافیا، نجوم) = رٲسالسرطان