26 فرهنگ

متلاشی

/mote(a)lāši/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

چیزی که اجزای آن از هم گسیخته و پراکنده شده باشد؛ ازهم‌پاشنده؛ مضمحل.