26 فرهنگ

متبادر

/mote(a)bāder/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

پیشی‌گیرنده.
⟨ متبادر به ذهن: واردشده به‌ ذهن؛ چیزی که ناگهان به‌ خاطر می‌آید.