26 فرهنگ

ترجمه مقاله

لک ولک

/lekkolek[k]/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کُند؛ آهسته.
⟨ لک‌و‌لک کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. کند راه رفتن.
۲. کاری را به‌کندی انجام دادن.