لول
/lul/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
= لولیدن
〈 لول خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه] در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن؛ لولیدن.
〈 لول زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] = لول خوردن
〈 لول خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه] در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن؛ لولیدن.
〈 لول زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] = لول خوردن