26 فرهنگ

لجن

/lajan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

گل‌ولای تیره‌رنگ که ته جوی و حوض‌آب جمع می‌شود؛ لوش؛ لش؛ کیوغ.