26 فرهنگ

ترجمه مقاله

قارح

/qāreh/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. ریش‌کننده؛ زخم‌زننده.
۲. ستور تمام‌دندان؛ چهارپایی که دندان‌های نیش او درآمده باشد.