فرود
/forud/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. به زمین نشستن هواپیما.
۲. (قید) پایین.
۳. (اسم) (موسیقی) الگوهای ملودیک برای بازگشت به مایۀ اصلی و حالت اولیه در آخر اجرای هر دستگاه یا آواز.
۴. (اسم) [قدیمی] نشیب؛ سرازیری.
۵. (اسم) [قدیمی] بخش زیرین جایی.
۶. (صفت) [قدیمی] قرار گرفته در مرتبۀ پایینتر.
〈 فرود آمدن: (مصدر لازم)
۱. به زمین نشستن: هواپیما فرود آمد.
۲. پایین آمدن.
〈 فرود آوردن: (مصدر متعدی) پایین آوردن.
۲. (قید) پایین.
۳. (اسم) (موسیقی) الگوهای ملودیک برای بازگشت به مایۀ اصلی و حالت اولیه در آخر اجرای هر دستگاه یا آواز.
۴. (اسم) [قدیمی] نشیب؛ سرازیری.
۵. (اسم) [قدیمی] بخش زیرین جایی.
۶. (صفت) [قدیمی] قرار گرفته در مرتبۀ پایینتر.
〈 فرود آمدن: (مصدر لازم)
۱. به زمین نشستن: هواپیما فرود آمد.
۲. پایین آمدن.
〈 فرود آوردن: (مصدر متعدی) پایین آوردن.