فرهست/farhast/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسِحر؛ جادو: ◻︎ نیست را هست کند تُنبُل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی: شاعران بیدیوان: ۲۷۱).