26 فرهنگ

فرهست

/farhast/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

سِحر؛ جادو: ◻︎ نیست را هست کند تُنبُل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی: شاعران بی‌دیوان: ۲۷۱).