26 فرهنگ

فرسودنی

/farsudani/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

درخور فرسوده شدن: ◻︎ روی به‌ دانش نه و رنجه مکن / دل به ‌غم این تن فرسودنی (ناصرخسرو: ۴۹۹).