فرزام/farzām/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسزاوار؛ شایسته؛ درخور؛ لایق: ◻︎ مکن ای روینکو، زشتی با عاشق خویش / کز نکورویان زشتی نبُوَد فرزاما (دقیقی: ۹۵).