فراخنا
/farāxnā/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. محل فراخ و گشاده؛ محل وسیع.
۲. (اسم مصدر) گشادگی؛ فراخی؛ وسعت: ◻︎ سودی نکند فراخنای بر و دوش / گر آدمی ای عقل و هنرپرور و هوش (سعدی۲: ۷۲۷).
۲. (اسم مصدر) گشادگی؛ فراخی؛ وسعت: ◻︎ سودی نکند فراخنای بر و دوش / گر آدمی ای عقل و هنرپرور و هوش (سعدی۲: ۷۲۷).