فانه
/fāne/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. = بِغاز
۲. چوب پشت در؛ کلون: ◻︎ تو را خانه دین است و دانش درون شو / بدان خانه شو سخت کن در به فانه (ناصرخسرو: ۴۲).
۲. چوب پشت در؛ کلون: ◻︎ تو را خانه دین است و دانش درون شو / بدان خانه شو سخت کن در به فانه (ناصرخسرو: ۴۲).