26 فرهنگ

غیابی

/qiyābi/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بدون حضور فرد موردنظر: حکم غیابی.
۲. (قید) در غیبت فرد مورد نظر: غیابی طلاق گرفت.