26 فرهنگ

ترجمه مقاله

غلفتی

/qelefti/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کامل.
۲. (قید) به‌طور یکپارچه و کامل: پوستش را غلفتی کند.
⟨ غلفتی ‌کردن: [عامیانه] اطراف رویه و آستر لحاف یا تشک یا جامه را وارونه به ‌هم دوختن که چون برگردانند به‌صورت مطلوب درآید.