26 فرهنگ

ترجمه مقاله

غشاک

/qašāk/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بوی گند؛ بوی بد و ناخوش.
۲. بوی بد که از دهان انسان برآید: ◻︎ از دهان تو همی‌آید غشاک/ پیر گشتی، ریخت مویت از هباک (طیان: شاعران بی‌دیوان: ۳۱۶ حاشیه).