26 فرهنگ

غرمان

/qarmān/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. خشمناک؛ خشمگین.
۲. غمگین: ◻︎ دشمن خویش را بری فرمان / هرزمان دوست را کنی غرمان (نصیر ادیب: لغت‌نامه: غرمان).