غرشمار/qerešmār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهچادرنشینانی که در سال چندبار کوچ میکنند و کارشان نوازندگی، خوانندگی، فالبینی، و ساختن و فروختن بعضی آلات آهنی است؛ غربتی؛ کولی؛ غربالبند.