عنعنه
/'an'ane/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. همزه را مانند عین تلفظ کردن چنانکه بهجای «اَنَّ» «عَنَّ» تلفظ کنند.
۲. کلمۀ «عنفلان» را در روایت تکرار کردن؛ نقل حدیث یا روایت از قول چند تن به ترتیب، چنانکه گویند روایت کرد فلان از فلان.
۳. شرح و بیان مفاخر اجدادی بهطریق تسلسل و ترتیب.
۲. کلمۀ «عنفلان» را در روایت تکرار کردن؛ نقل حدیث یا روایت از قول چند تن به ترتیب، چنانکه گویند روایت کرد فلان از فلان.
۳. شرح و بیان مفاخر اجدادی بهطریق تسلسل و ترتیب.