26 فرهنگ

طلا

/talā/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

فلزی زردرنگ، چکش‌خوار، و گران‌بها که در ضرب سکه و ساختن جواهر به کار می‌رود؛ زر.
⟨ طلای سفید: (شیمی) = پلاتین