طلا/talā/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفلزی زردرنگ، چکشخوار، و گرانبها که در ضرب سکه و ساختن جواهر به کار میرود؛ زر.〈 طلای سفید: (شیمی) = پلاتین