26 فرهنگ

طرازیدن

/ta(e)rāzidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. آرایش دادن؛ آراستن.
۲. نظم‌وترتیب دادن؛‌ اصلاح کردن: ◻︎ رخ دولت بفروز، آتش فتنه بنشان / دل حکمت بزدای آلت ملکت بطراز (منوچهری: ۵۲). ٣. آماده کردن.