26 فرهنگ

ترجمه مقاله

طاق

/tāq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. [مقابلِ جفت] فرد.
۲. یکتا؛ بی‌مانند: ◻︎ صاحب‌هنری به ‌مردمی طاق / شایسته‌ترینِ جمله آفاق (نظامی۳: ۳۸۴).
۳. [قدیمی] تک؛ تنها.