صنوبری/se(a)no[w]bari/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمخروطیشکل؛ به شکل صنوبر: ◻︎ دل صنوبریم همچو بید لرزان است / ز حسرت قدوبالای چون صنوبر دوست (حافظ: ۱۳۸).