26 فرهنگ

ترجمه مقاله

صلب

/salb/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. مصلوب کردن؛ به دار آویختن؛ به دار زدن؛ کسی را بر دار کشیدن.
۲. درآوردن چربی و مغز استخوان.
۳. بریان کردن گوشت.