26 فرهنگ

ترجمه مقاله

صدم

/sadm/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. زدن دو چیز سخت به هم؛‌ کوبیدن.
۲. رسیدن کاری سخت و بزرگ.