شیرزاد
/širzād/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. (زیستشناسی) دانهای به درشتی نخود و قهوهایرنگ یا سفید که بر تنۀ بعضی درختان میروید و سفت میشود. برخی از انواع آن باعث افزایش شیر مادر میشود.
۲. (صفت) [قدیمی] شیرزاده؛ زادۀ شیر؛ بچهشیر.
۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] شجاع؛ دلیر: ◻︎ یا رسولالله جوان ار شیرزاد / غیرِ مردِ پیر سرلشکر مباد (مولوی۱: ۶۳۹).
۲. (صفت) [قدیمی] شیرزاده؛ زادۀ شیر؛ بچهشیر.
۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] شجاع؛ دلیر: ◻︎ یا رسولالله جوان ار شیرزاد / غیرِ مردِ پیر سرلشکر مباد (مولوی۱: ۶۳۹).