شگرف
/šega(e)rf/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. عجیب؛ طرفه.
۲. نیکو و خوشآیند.
۳. کمیاب و بینظیر در خوبی و زیبایی: ◻︎ چو دیدند آن شگرفان روی شیرین / گزیدند از حسد لبهای زیرین (نظامی۲: ۱۵۲).
۲. نیکو و خوشآیند.
۳. کمیاب و بینظیر در خوبی و زیبایی: ◻︎ چو دیدند آن شگرفان روی شیرین / گزیدند از حسد لبهای زیرین (نظامی۲: ۱۵۲).