26 فرهنگ

شکنجه

/šekanje/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

آزار دادن کسی برای تنبیه، گرفتن اقرار، یا واداشتن به انجام کاری.
⟨ شکنجه کردن: (مصدرمتعدی)
۱. شکنجه دادن؛ رنج‌وآزار دادن.
۲. آزار کردن متهم با آلات و ادوات شکنجه تا از او اقرار بگیرند.