شدکار
/šo(a)dkār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. شیار.
۲. زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند؛ زمین شیارشده: ◻︎ تا زندهام مرا نیست جز مدح تو دگر کار / کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار (رودکی: ۵۲۳).
۲. زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند؛ زمین شیارشده: ◻︎ تا زندهام مرا نیست جز مدح تو دگر کار / کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار (رودکی: ۵۲۳).