26 فرهنگ

ترجمه مقاله

سوفچه

/sufče/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. ریزۀ چیزی؛ خرده و ریزۀ هر چیز.
۲. ریزۀ زر یا فلز دیگر.
۳. شوشۀ زر یا سیم: ◻︎ به یکی لقمه که بر خوان تو کرد آن مسکین / به یکی سوفچهٴ زرش مفروش کنون (منجیک: شاعران بی‌دیوان: ۲۴۶).