26 فرهنگ

ستیغ

/setiq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بلندترین تیغۀ کوه؛ بلندی کوه؛ سر کوه؛ تیزی کوه: ◻︎ تو گفتی کز ستیغ کوه سیلی / فرود آرد همی احجار صد من (منوچهری: ۸۶).
۲. (صفت) [قدیمی] راست؛ بلند؛ راست‌ایستاده، مانند ستون و نیزه.