26 فرهنگ

ترجمه مقاله

سالوک

/sāluk/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. ضعیف؛ فقیر؛ درویش.
۲. دزد؛ راهزن: ◻︎ چرا می‌باید ای سالوک نقّاب / در آن ویرانه افتادن چو مهتاب؟ (نظامی۲: ۳۴۵).