26 فرهنگ

زکند

/zokand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کاسۀ سفالی: ◻︎ مدح تو را به هزل نبردم به سر از آنک / نوشیدن رحیق نیاید خوش از زکند (سوزنی: مجمع‌الفرس: زکند).