زورمند/zurmand/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدارای زور و نیرو؛ پرزور؛ نیرومند: ◻︎ ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به جور زورمندی (سعدی: ۱۸۸).