26 فرهنگ

زورمند

/zurmand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

دارای زور و نیرو؛ پرزور؛ نیرومند: ◻︎ ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به ‌جور زورمندی (سعدی: ۱۸۸).