26 فرهنگ

زبان بند

/zabānband/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

نوعی عزائم و افسون که زبان کسی را می‌بندند تا چیزی نگوید و مخالفت نکند.
⟨ زبان‌بند خرد: [قدیمی، مجاز] شراب؛ می؛ باده: ◻︎ ساقی به میان آر زبان‌بند خرد را / ‌کاین هرزه‌درا صحبت ماقال برآورد (صائب: ۵۷۶).