رنجاندن/ranjāndan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهرنج دادن؛ به رنج انداختن؛ آزرده ساختن: ◻︎ چو دانی که بر تو نمانَد جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴ حاشیه).