26 فرهنگ

رمیدن

/ramidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

رم‌ کردن؛ ترسیدن و گریختن: ◻︎ نتابد سگ صید روی از پلنگ / ز روبه رمد شیر نادیده‌جنگ (سعدی۱: ۷۵).